ققنوس

ققنوس

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

دل نوشته های یک ققنوس سبز

ققنوس پرنده ای است اساطیری که می میردتازندگی بیافریند.می سوزدوازخاکسترش ققنوس دیگرسربرمی آورد.نهایت عشق وعلاقه ققنوس زمانی است که برای زندگی بخشی به ققنوسی دیگرمی سوزد.
من همان ققنوس عاشقم!!
نسل من!ازنسل ققنوس عاشق است،که سوخته ومی سوزدتاازخاکستراونسل بعدبتواندزندگی کنند؛
تانسلهای بعدبتوانندآزادانه درجامعه وحکومتی آزادودموکرات زندگی کنند؛
تانسلهای بعددرجامعه ای زندگی کنندکه درآن مزدگورکن ازآزادی آدمی بیشترنباشدوهرانسان به عنوان یک انسان فارغ ازهرعقیده وقوم ونژادومسلکی حق وآزادی زندگی وانتخاب داشته باشد؛وکرامت انسانی وحقوق اساسیش ازسوی حاکمیت پاس داشته شودوهرکس براساس شایستگی واستعدادوتخصصش به موقعیت شغلی واجتماعی برسد.
نسل من ازتبارهمان ققنوس است که مظلومانه می سوزدتاهم میهنانش بعنوان ایرانی دردنیاحرفی برای گفتن داشته باشند؛تاتک تک ایرانیان دردهکده جهانی هریک به منزله وارث شایسته تمدن کهن ایران ومنادی بحق آزادی وحقوق بشروصلح وبرابری وعدالت وعشق شناخته شود.
من ازنسل ققنوسم......

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر