ققنوس

ققنوس

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

درسهایی ازتاریخ

انسانها خود تاریخ خود رامی سازند،اماآن گونه که می خواهند. « کارل مارکس »

- انقلاب اسلامی نتیجه عدم انجام رفرم واصلاح درانقلاب مشروطه بود.نتیجه انقلاب اسلامی هم اگررفرم رادرآن انجام نگیردچیزی جزانقلابی دیگرنخواهد بود.
- شاهپوربختیارنبایددرآن برهه اززمان،پست نخست وزیری راقبول می کرد.زمانی که حکومت شاهنشاهی درسراشیبی سقوط بودوچیزی جزاضمحلال انتظارآن رانمی کشید.


- حوادث بعدازانقلاب اسلامی دراوایل آن. تسخیر سفارت آمریکاوپیامدآن سقوط دولت موقت.
این تندروی نتیجه انقلاب بود.
- اتفاقاتی که برای بنی صدرافتادوزمینه سقوط اورافراهم آورد،که اگرنمی افتادشایدامروزوضع فرق می کرد،ناشی ازاشتباهات خودبنی صدرو رویارویی وی باجبهه های مختلف مقابلش واتحاداشتباه اوبا مسعودرجوی بود.حوادث بیرونی که براوتحمیل شد،اجازه مقابله درهمان سطح با مخالفاتهاراازاوگرفت.مثل حمله عراق به ایران واینکه بنی صدرمی خواست برای اثبات خودش کارهایی راکه دریدقدرتش نبودرابه تنهایی انجام دهد.فرماندهی نیروهای مسلح به تنهایی ازجمله اشتباهات بزرگ اووزمینه سازمخالفتهای بیشتر وتضعیف بیشتروی دربرابرآنهاشد.
- " آیت الله خمینی "آیاازاول اندیشه چنین حکومتی رادرسر داشت وازدیگران برای رسیدن به آنچه خودمی خواست استفاده کردیاخیر؟حکومت موردنظراوهمان جمهوری به معنای تام آن بودوحوادث واتفاقات بعدازانقلاب اورابه اندیشه حکومت ولایت فقیه رساندیااین شیوه حکومت درذهن او وجودداشت وازاول به دنبال رسیدن به آن بود؟
- هدف وسیله راتوجیه می کند؟!؟
آیابرای رسیدن به هدف،می توان ومی شوداخلاق رازیرپاگذاشت ویاحداقل آن رادست کم گرفت؟
- شیوه اداره دولت وحکومتداری توسط خاتمی درحکومت جمهوری اسلامی باقانون اساسی آن درست بودیا خیر؟ترس ازخشونت طرف مقابل،درراستای حفظ حکومت و قدرت به هر قیمت،تاکجا بایدادامه می یافت بود؟ویامی شدبه پشتوانه نیروی مردمی وحمایت افکارعمومی جلوی آنهاایستاد؟آیاباید قایل به دادن هزینه بودیا خیر؟هزنیه،هزینه است وکم و زیادندارد.
- علامه نراقی150سال پیش درزمان فتحلیشاه قاجار،نظریه ولایت فقیه رامطرح کرد.
در زمان مشروطه علامه نایینی نیزاین نظریه رافقط درحدنظریه مطرح کرد.هردوی آنهاقایل به سلطنت وحکومت شاهنشاهی بودند.
شیخ فضل الله نوری،قابل به دوجنبه درحکومت بود.یکی حکومت روحانیون ومتشرعین درهمان حوزه وحجره هایشان وسلطنت به معنای مطلق کلمه وقدرت کامل ومطلقه.اومعتقدبودمظاهر تمدن غرب که درانقلاب مدنی وفرهنگی مشروطه تحت عنوان آزادی وتجددمطرح شد،مطلقادرست نیستندوحکومت ازآن"شاه"در جنبه حکومتی است وبایدباهرگونه آزادی فردی واجتماعی مخالفت شودتازمینه نفوذدین وروحانیت درمیان افرادجامعه به طور کامل وجودداشته باشد.درحقیقت اوحکومت مشروطه رازمینه سازعزلت نشین شدن روحانیون دینی می دانست.
اماآیت اله خمینی بطورکلی معتقدبه حذف حکومت سلطنتی و پادشاهی واستقرارحکومت دینی به زعامت ولی فقیه عادل بود.
- یکی ازدلایل عدم موفقیت انقلاب مشروطه،آنچنان که انتظارش می رفت،عدم توانایی روشنفکران ورهبران انقلاب در ایرانیزه کردن مفاهیم مدنی آن بود.آنجاکه آنهابرای قابل فهم کردن مفاهیم حکومت مدرن،بدون درنظرگرفتن امکان برداشت تنگ نظرانه،نظراتی رامطرح کردندکه زمینه سواستفاده آیندگان راازآنهافراهم نمود.مسایلی نظیرارایه مفهوم امربه معروف ونهی ازمنکربرای آزادی واستنادبه آیاتی نظیر« وامرهم شورابینهم »برای جاانداختن مفهوم مجلس وشورا.
ارایه این مفاهیم برای آن بودکه مردم عامی،که هیچگونه آشنایی باآزادی وتجددومبانی حکومت مدرن نداشتندوقرنها حکومتهای استبدادی،فرهنگ استبدادزده رادرجامعه حاکم کرده بود،آنهارادرک کرده وبپذیرند.امابدان شیوه ای که مطرح شدنه تنهابه مفهوم خاص،آنها فهمیده واجرانشدند، بلکه زمینه سواستفاده کسانی رادرپی داشت که باانقلاب مشروطه یابه کلی مخالف بودندویاباگونه مطرح شدن آن.

- بعدازانقلاب ایران عکس همه جوامع کسانی درصدرقرار گرفتند که دلایل برتری افرادبرای برعهده گرفتن کارهارا نه شایستگی علمی واخلاقی ونه تخصص وتجربه که به قول خودشان تعهد می دانستند.درحقیقت هرکه کثیف تروبی سوادتروفقیرترونامرتب تربود،به جایگاه بالاترمی رسید.ازنظرپوشش ولباس، تیپ وظاهر،هرکس خوش لباس ترو شیک تربودمتهم به طاغوتی بودن وسیرشکمی وبی توجهی به فقراومستضعفین می شد.ملاک ریاست وصدارت بدلباس پوشیدن، کثیف بودن،بوی بدبدن، عدم اصلاح موسروصورت ونامرتبی بود.این انسان هاازروی بی سوادی ونفهمی بدترین کارها راخصوصادرموردافرادکاردان ومتخصص ومجرب انجام دادندکه دربهترین حالت طرف گوشه گیرمی شد.درغیراینصورت یامهاجرت می کردیازندان وبیکاری درانتظارش بود.ازطرف دیگربه دلیل ناآگاهی به کار،سبب عقب ماندگی آن اداره وسازمان هم می شدندوهزینه بسیاربرکشورتحمیل می کردند.
- دلایل موفقیت وماندن حکومت جمهوری اسلامی تابدین جاباوجودتمام نارضایتی هابه زعم من این است:
عدم وجوداپوزیسیون قوی وسازمان یافته ازطرفی وانشقاق و شکاف بسیارزیادبین همان اپوزیسیون موجود خصوصا اپوزیسیون خارج ازکشوروعدم اتحادآنهاازطرف دیگر.متأسفانه یکی ازخصوصیات ایرانیان درهرکجاباشند،داخل یاخارج و شهروروستاو... ،که باعث عدم نتیجه گیری درهرحرکتی و گاهی حتی عدم شروع حرکتی خاص می شود،این است که فکرمی کنندفکرخودشان ازهمه بهترو برتراست وزمانی بادیگران حاضربه کارواتحادوچه وچه می شوندکه آنهاحاضربه پذیرفتن قیومیت و مرکزیت ایشان شوند. درغیراین صورت متهم به ارتجاع وکند روی وتند روی می شوند.سی سال ازحکومت اسلامی درایران می گذرد.به گواهی همه یکی ازحکومت های دنیاست که منافع دنیاوحتی خودرا به خطرانداخته ومی اندازدودارای نقاط ضعف بسیاری می باشد. اجماع بین المللی بارهابرابرآن صورت گرفته،اماتابدین جا نتوانسته این حکومت راازراه وفکری که درپیش گرفته و ادامه می دهدبازدارد. بسیاری ازحرکت های افراطی دنیا سرچشمه ازانقلاب ایران وحکومت پس ازانقلاب دارد.اماچرا واقعااجماع بین المللی تابه حال موفق به نگه داشتن این حکومت نشده است؟آیا نبوداپوزیسیون قوی ودچاراختلاف شدن آن دراین دوره سی ساله چه درداخل وچه خارج ایران یکی ازاین دلایل نیست؟اگراپوزیسیون قوی وسازمان یافته حضور داشت که می توانست دربزنگاههای تاریخی،که کم هم نبوده،توانایی فشار بر حکومت و استفاده از حمایت افکار عمومی یاپیش ازآن توانایی بسیج افکار عمومی داشته باشد،مااکنون چنین وضعیتی راداشتیم؟
- امااکنون وپس ازانتخابات دهم ریاست جمهوری وکودتای سران حکومت وحوادث پس ازآن وپرداخت هزینه بسیاروبازهم ادامه مبارزه ازسوی جنبش برخاسته ازمیان توده مردم،بواسطه آگاهی عمومی به ناتوانی حکومت مذهبی در ایران ودرک حکومت مطلوب،حکومتی که پتانسیل دیکتاتوری درآن وجودنداشته باشد،چرابازهم گروهی اندک در راه رسیدن به آن مطلوب باجنبش سبزمردم متحدنمی شوندو سازخودرامی زنندوحاضربه پذیرش خواست اکثریت نیستند؟مگرنه اینکه دشمن مشترک خطرناک وهدف مشترک می تواندعامل اتحادباشدنه اتحادکه ائتلاف؟واقعاچه فرقی می کند که درمتن جنبش کروبی هم باشد،یاخاتمی یا موسوی و... .
- می گویند:تاریخ دوبارتکرارمی شود.یکباربه صورت کمدی ودیگربارتراژدی.این برانسانهاست که بادرس گرفتن ازگذشته،جلوی تکرارتاریخ رابگیرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر