ققنوس

ققنوس

۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه

ده روز باداعش و یک روز دیگر

درحال خواندن دو کتاب به طورهمزمان هستم.
‫#‏ده_روزباداعش‬ نوشته ‫#‏یورگن_هودنهوفر‬ و ‫#‏یک_روزدیگر‬ از ‫#‏میچ_البوم‬.
#ده_روزباداعش درباره وضعیت خاورمیانه وافراطی گری وداعش است. نویسنده باشناخت دقیق وکامل از وضعیت منطقه وکشورهای اسلامی وحتی اسلام وقرآن به خوبی به دلایل به وجودآمدن شرایط امروز پرداخته وازتجربه حضور در مناطق تحت حاکمیت داعش گفته است. کتاب خوبی است، اما تلخ.
لازم بود درکنار این کتاب، کتاب دیگری باموضوع متفاوت هم بخونم.
#یک_روزدیگر درباره زندگی فردی مایوس است ودرباره شانسی که فرد برای برگشت به زندگی پیدامیکند.


۱۳۹۴ آذر ۱۵, یکشنبه

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل می‌بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان
گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست
طبع چون آب و غزل‌های روان ما را بس
هفده سال گذشت.دوشنبه 16 آذر 77 . خیلی سخت بود اما گذشت. فکرنم کردم بتونم تحمل کنم. هنوز وجود پدر را درزندگی حس می کنم. سایه آن سرو روان همیشه بالای سرم هست. روحت شاد پدر.

۱۳۹۳ اسفند ۱۰, یکشنبه

استالین و....

من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد یک عده‌ای را بیاورم بنشینند آن‌ها را تئوریزه کنند
این جمله سال 91 و در دیدار تشکل های دانشجویی با آیت الله خامنه ای و از سوی شخص ایشان ایراد شد. ماجرا هم این بود که در این دیدار برخی از دانشجویان از فضای بسته کشور و نبود امکان نقد شکایت کرده بودند و رهبری در پاسخ جمله فوق را بیان کرده بود. اما این بخش سخنان رهبری به همراه سخنان دانشجویان منتقد توسط صدا و سیما و دفتر رهبری سانسور شد و رسانه هایی هم که مانند این سایت آن را بازتاب دادند، از سوی حاکمیت مجبور به حذف آن از خروجی خود شدند.
 طبق پست قبلی خوب است در مورد مفهوم استالینیسم و ارتباط آن به وضعیت کنونی کشور بحثی انجام شود.
 پس از انقلاب 17 اکتبر و مرگ لنین، تصور می شد که تروتسکی به رهبری حزب کمونیست برسد اما این پست به استالین رسید. استالین بعد از رسیدن به قدرت شروع به تصفیه حزب کمونیست از مخالفان خود، از جمله تروتسکی، کرد و هر گونه تفکر و فرد مخالف خود را سرکوب کرد. به دلائل مختلف، استالین هم شبیه هیتلر حمایت توده ها را داشت و با استفاده از محبوبیت اولیه انقلاب کمونیستی حول شخصیت خود یک کیش شکل داد که از آن به استالینیسم تعبیر می شود که برای سی سال اندیشه رسمی حاکم بر شوروی بود. در استالینیسم اساسا فهم برای افراد غیر استالین ممنوع بود و انتقاد از او جایی نداشت و در صورت انجام ممکن بود به مرگ بینجامد. از همه انتظار می رفت مانند او فکر کنند و هر گونه تفاوت فکری غیر قابل قبول بود. این حیطه حتی به شاخه های تخصصی علم هم کشیده شد و در حالی که استالین خود ظاهرا تحصیلات دانشگاهی نداشت، نظرات او باید در امور علمی هم رعایت می شد. مثلا استالین تعیین می کرد چه علومی با فایده است و چه علوم بی فایده و در هر علم چه پژوهش هایی مجاز است و چه پژوهش هایی غیر مجاز. حالا در چنین شرایطی وظیفه بقیه اندیشمندان چه بود؟ وظیفه آنها همانی است که مورد اشاره آیت الله خامنه ای است. استالین نظری بیان می کرد و وظیفه اندیشمندان این بود که برای اثبات آن نظریه پردازی کنند و تولید علم کنند. اگر استالین می گفت، مزارع اشتراکی راه پیشرفت شوروی است، بقیه وظیفه داشتند برای این نظر دلیل و حجت های علمی پیدا کنند. اگر استالین می گفت که برای توسعه ازبکستان خشک کردن دریاچه آرال ضرورت دارد، متخصصان مربوط باید ثابت می کردند که این کار درست است. اگر استالین در زبان شناسی نظریه ای ارائه می کرد، زبان شناسان باید برای آن تئوری سازی می کردند. یعنی نظریات استالین جواب نهایی بود و برای رسیدن به آنها باید علم تولید می شد.
اما خطر استالینیسم با این توضیحات چیست؟ ولو این که استالین یک اندیشمند بزرگ در طراز جهانی بود، مثل همه انسان ها نظراتش امکان خطا داشت. اما در شرایط استالینیسم امکان کشف این خطاها وجود نداشت چون انتقادی نبود و پیش فرض صحت نظرات او بود. به نظر می رسد، همین فضا هم بود که شوروی را به بن بست و فروپاشی رساند. و گرنه اگر از ابتدا امکان نقد فراهم بود و کمونیسم به شکل بنیادگرایانه پیاده نمی شد، شاید حزب کمونیست روسیه هم می توانست مثل حزب کمونیست فرانسه رفتار کند و حداقل از نظر مادی هنگام انقراض، یک کشور ورشکسته را تحویل ندهد.
حال برگردیم به ارتباط این بحث به کشور خود ما. بنده آن چه از شخصیت آیت الله خامنه ای سراغ دارم این است که کلام فوق ایشان در مورد خود یک واقعیت است. سابقه ایشان از قبل از دوره رهبری نشان می دهد که عموما روحیه کار جمعی دارند و از مشورت با افراد خبره بهره می گیرند. اما...! احساس می کنم در کشور ما فراتر از شخصیت رهبری، فهم عده ای از حامیان رهبری و بخشی از بافت قدرت از نحوه مواجهه با نظرات آیت الله خامنه ای  مطابق استالینیسم است. یعنی برای این افراد صحت سخنان رهبری، ولو در حیطه ای که مطالعه کم داشته باشند و یک نظر تخصصی نباشد، یک پیشفرض است. حتی باید برای محکم کاری برای رهبری باید دست به عصمت تراشی زد و مقاله سخیف عصمت استراتژیک را نوشت. مثلا وقتی رهبری می گوید باید جمعیت کشور را زیاد کنیم. برای این افراد مهم نیست که این سخن برای چه بیان شده است. مهم این است که سخن رهبری است و لذا باید برای آن دلیل پیدا کنند. ولو شده دست به توهم توطئه بزنند و مانند خانم کبری خزعلی این سخنان را در پاسخ به استراتژی آمریکا برای از بین بردن نسل ایرانی ها معرفی کنند. اگر رهبری می گوید اروپا را تحریم گازی می کنیم، مهم این نیست که این امکان وجود دارد، بلکه مهم این است که در اولین فرصت به قانون تبدیل شود. اگر کسی نظری متفاوت یا مخالف رهبری داشت، مهم نیست که دلائل او چیست، بلکه پیش فرض این است که او جایی کارش می لنگد و احتمالا ارتباطی به غرب یا اسرائیل دارد و حتما ضد انقلاب است. حتی اگر رهبری جایی سخنی بگوید که با این تلقی همخوانی ندارد، مانند سخن فوق، باید آن را سانسور کرد. حتی اگر رهبری صریح بگوید که نباید همه مانند او فکر کنند، این را ناشی از تواضع رهبری بشمارند. این فضا در صورت غالب شدن بر کشور خیلی خطرناک است و احتمال بالا عاقبتی شبیه شوروی را در پی خواهد داشت. به نظر بنده این دید باید در این افراد تصحیح شود و البته با زور و تمسخر امکان ندارد و تنها در فضای تعاملی قابل حل است. مثلا یک مورد برای تفکر این است که به موارد اختلاف بین آقایان خامنه ای و خمینی دقت شود. آقای خامنه ای در دوره رهبری کاریزماتیک آقای خمینی هم از نظر نظری و هم از نظر سیاسی با ایشان اختلاف نظر داشتند و این را بیان هم می کردند. اگر رفتار استالینیستی صحیح بود، اول از همه باید آقای خامنه ای به آن عامل بود.
امیدوارم با تفکر بیشتر، روزی برسد که فضای نقد در کشور بازتر باشد که بستر تولید فکر و رشد فرهنگی فقط در این فضا فراهم می شود. تاریخی هم دقت شود، اسلام وقتی به عنوان فرهنگ رشد اعجاب آمیز داشت که تعامل با اندیشه های دیگر وجود داشت و از وقتی به گل نشست که اندیشه اشعری غالب شد.

۱۳۹۳ بهمن ۲۴, جمعه

روز آخر جشنواره


روزآخر جشنواره چهار فیلم دیدم.
فیلم بهمن داستان زنی میانسال که در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند به زندگی خود نگاهی دوباره اندازد.فیلم داستان چگونگی واکنش او به سوالهایی است که در ذهنش ایجاد میشود.نقطه قوت فیلم بازی فاطمه معتمدآریا ونقطه ضعفش ریتم کند ویکنواخت فیلم بود.
قول دومین فیلم جشنواره کودک بود که به فجر راه پیدا کرده بود.اصلا خوشم نیامد.
فیلم چاقی اولین ساخته راما قویدل فیلم خوب ودیدنی بود.داستان مردی که ژس از ساله زندگی مشترک تحت تاثیر زنی قرار میگیرد که وارد زندگی اش شده. او در دوراهی سخت عشق جدید وعشق قدیم وخانواده قرار میگیرد ومجبور به انتخاب است. فیلم خوش ساخت است وبازیهای قوی بازیگران ستودنی است.
اما آخرین فیلمی که در جشنواره دیدم من دیه گو مارادونا هستم بهرام توکلی بود. یکی از بهترین فیلمهای جشنواره بود. فیلمی که میتوان تفکر را در پشت آن کاملا احساس کرد.تمام اتفاقات و دیالوگها وشخصیتهای فیلم با اندیشه ساخته وژرداخته شده اند و برای تحلیل فیلم باید لحظه لحظه آن را به دقت دید و تحلیل کرد. به نظرم چندین بار باید این فیلم را دید تا بتوان تصور حداقلی از حرفهای آن داشت. فیلم روابط و اتفاقات بین خانواده دو خواهر یکی درجنوب شهر ودیگری شمال شهر را دستمایه داستان خود قرارداده است.اگر در ایران برگر تمام مسایل کشور مستقیم توسط بازیگران ادا می شود فیلم من دیه گو........ هستم به شکل کاملا نمادین و درپرده تمام مشکلات و افراد جامعه را به تصویر می کشد.
درمورد جوایز هم به نظرم خوب بود فقط اگر جای جایزه های بهترین کارگردانی عوض می شد و سیمرغ به بهرام توکلی می رسید بهتر بود.
جشنواره امسال هم تمام شد.جشنواره با فیلمهای عموما متوسط رو به بالا و چند فیلم ضعیف وچند فیلم خوب و دو فیلم عالی رخ دیوانه ومن دیه گو مارادونا هستم. امید که دلواپسان دیگر نتوانند جلوی فرهنگ وهنر و متفکران کشور رابگیرند.


روز هشتم و نهم و دهم جشنواره

یکشنبه دو فیلم دیگر جشنواره رو دیدم. ابوزینب فیلمی درباره یکی از نیروهای حزب اله لبنان.مسخره بود.حیف پول بیت المال.نمی دونم این نهادهایی که هزینه این چنین فیلمهایی رو میدن چرا از یک نویسنده وکارگردان قوی استفاده نمیکنند که حداقل فیلمشون قابل دیدن باشه.
فیلم خانه دختر شهرام شاه حسینی با فیلمنامه پرویز شهبازی فیلم خوبی بود که به نظرم بیش از کارگردانی ، فیلمنامه قوی باعث برجسته شدنش میشود.البته فیلم ضعف هم دارد که بیشتر محصول سانسور است.
دوشنبه سه فیلم دیدم.فرار از قلعه رودخان فیلمی برای گروه کودک ونوجوان که برای این گروه سنی فیلم جذاب وپرانرژی بود.
فیلم ناهید ساخته آیدا پناهنده جزو فیلمهای مورد پسندم در جشنواره امسال بود. بااینکه فیلم اول کارگردان بود اما فیلم خوش ساخت و خوبی بود.مشکلات یک زن مطلقه بابازی ساره بیات محور فیلم بود. نکته بارز فیلم بازی بسیار خوب و یکدست بازیگران فیلم است. نوید محمدزاده عالی بازی کرده.
فیلم جامه دران هم دیدم. فیلم که اقتباسی از کتاب است با عوامل حرفه ای ساخته شدهاست. امابرای من جذاب نبود. مضمون کتاب به نظرم خوب به فیلمنامه تبدیل نشده.
سه شنبه فیلم روباه بهروز افخمی رو دیدم. فیلم از آن دست گونه هایی است که در سینمای ایران بسیار جایش خالی است. فیلمی جاسوسی - پلیسی با داستانی پرکشش که نزدیک دو ساعت بیننده را همراه خود میکند.افخمی هم به خوبی بااین ژانر آشناست.
به دلیل جلسه کاری فیلم من دیه گو مارادونا هستم بهرام توکلی رو نتونستم کامل ببینم .دوست دارم حتما ببینمش.شاید فردا اخرین روز جشنواره سی وسوم.
Like ·

۱۳۹۳ بهمن ۱۹, یکشنبه

روز هفتم جشنواره




شنبه دوفیلم دیگه در جشنواره دیدم."شیفت شب" نیکی کریمی و" طعم شیرین خیال" کمال تبریزی.
شیفت شب فیلم خوبی بود با موضوع اجتماعی خانوادگی. امسال کلا فیلمای اجتماعی جشنواره خوبن.مثل سالهای قبل آدمو اذیت نمیکنن.بااینکه اغلب تلخن ونتیجه تلخی دارن اما بازم تماشای آنها آزار دهنده نیست.شاید یک دلیلش خوش ساخت بودن و کیفیت بالای فنی وبازیهای خوب آنهاست و درتهیه آنها خساست نشده. شیفت شب داستان تلاش یک زن برای حفظ زندگی وخانواده است بعداز مدتها بی خبری از اتفاقات اطراف واعتماد واطمینان به همسرش وکم آوردن مردی در برابر مشکلاتی که خودش مسئول بوجوداومدنش بوده وبه تنهایی بارآن را به دوش گرفته وباهمسرش مطرح نکرده. مشکلات اقتصادی. تلاشی که دربرابر فرار مرد به نتیجه میرسد. خیلی از ما این تجربه راداشتیم که دربرابر مشکلی هیچ کمک ومشورتی از هیچ کسی نمیگیریم وبه تنهایی قصد حل آن را داشتیم. اغلب البته نتیجه مطلوب نداشته.
طعم شیرین خیال فیلم فانتزی و شاد است با موضوع حفظ محیط زیست. واقعا حالمو خوب کرد بااینکه مسایلی که بیان میکرد خطراتی است که زندگی همه مارو تهدید میکنه. بااینکه فیلم حرفاشو مستقیم وسرراست بیان میکندو حتی شعاری، اما به دلیل فضا ولحن فیلم وبازی خوب شهاب حسینی توذوق نمیزنه. مساله جالب فیلم برای من ساخته شدن فیلم درکرمان وبالهجه کرمانی است. فیلم در تمام لحظات زیباییهای طبیعی و صنایع دستی فوق زیبای کرمان را به تصویر می کشد. فیلم را باکمال تبریزی ونازنین بیاتی دیدیم.قبل از فیلم با آنها صحبت کردم وکمال تبریزی ازم خواست در لهجه بازیگر اصلی فیلم دقت کنم ونظرمو بگم. نازنین بیاتی خوب ازپس لهجه برامده بود البته نه عالی اما برای تماشاگر قابل باوربود.
نکته:درفیلم استاد از بدیهای انرژی فسیلی صحبت میکنه ویکی از دانشجویان درباره انرژی شیمیایی سوال میکنه.استاد جواب میده اون بهتره اما اونم آسیبای خودشوداره. انرژی شیمیایی اینجا کنایه از انرژی هسته ای بود.


۱۳۹۳ بهمن ۱۷, جمعه

جشنواره: روزچهارم وپنجم وششم

چهرشنبه 15بهمن دو فیلم شرفناز و مزارشریف رو دیدم. شرفناز خوشم نیومد. این فیلمو میشه جزو فیلمهای جشنواره ای با مخاطب خاص دسته بندی کرد. از نظر فیلمبرداری خیلی خوب بود.
اما مزارشریف فیلمی درباره کشتار ناجوانمردانه دیپلمات های کنسولگری ایران در مزارشریف پس از اشغال این شهر توسط طالبان، با کارگردانی حسن برزیده بود. اواخر فیلم (20 دقیقه آخر) تصویر قطع شد وپس از چند دقیقه مسئولان سینما ونماینده جشنواره اعلام کردند آخر فیلم به دلیل نامعلوم نیست و چیزی برای نمایش نیست. آقای برزیده وتهیه کننده و چند بازیگر فیلم هم در سینما بودند. بعضی از تماشاچیان شروع به اعتراض کردند. خود آقای برزیده هم بلند شد وبا صدای بلند شروع به اعتراض کرد و هم از کیفیت فیلم پخش شده گله کرد وهم نسبت به قطع شدن آن معترض بود. این نحوه توجیه را توهین به شعور مخاطبان دانست. اعتراض او با حمایت مردم همراه شد. تاجایی که اعلام شد پول بلیت به مردم پس داده می شود.
امسال در جشنواره علاوه بر کاخ جشنواره ، عوامل فیلم در بقیه سینما هم حاضر شده وقبل از فیلم صحبت می کنند. حسن برزیده از دلیل ساخت این فیلم گفت و نکته جالبی که بیان کرد این بود که به زوایای این تراژدی پرداخته نشده و کسانی که باعث این اتفاق شدند (مسئولان داخلی ) هنوز مشخص نشده اند وبه اتهامشان مورد رسیدگی قرار نگرفته است.
مسئول مستقیم این اتفاق علاالدین بروجردی بوده که امروز رییس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس است و در پرونده سه هزار میلیاردی هم پایش گیر بود. تعدادی از بهترین افراد این مملکت به دلیل سومدیریت و بد فهمی و عدم تحلیل وتشخیص اوضاع یک نفر از بین رفتند واین فرد نه تنها پوزش نخواسته و محاکمه نشده بلکه به مقام بالاتری رسیده.
محکمه عدل افکار عمومی البته هیچگاه این افراد را فراموش نخواهد کرد.
پنجشنبه و جمعه درجشنواره پنج فیلم دیدم و همگی آنها را پسندیدم. " دوران عاشقی" ساخته علیرضا رییسیان موضوع خیانت درزندگی زناشویی و نحوه مواجه افراد مربوط با دوطرف را دستمایه خود قرار داده بود.فیلمی خوش ساخت ویکدست.
" خداحافظی طولانی " فرزادموتمن ساختاری کلاسیک داشت وآدم را به یاد فیلمهای دهه پنجاه می انداخت.موضوع عشق و اینکه یک فرددربرابر رنج کشیدن معشوقش چکار می کند وبا آن برخورد می کند.بدون قضاوت درباره آن دو برخورد مختلف را نشان می داد. مشکل فیلم ریتم کندش بود. "چهارشنبه19 اریبهشت" اولین فیلم وحید جلیلوند، فیلمی اجتماعی تلخ ، گیرا وشریف بانقش متفاوت نیکی کریمی وبازی عالی بازیگر جدید،سحر احمد پور، باموضوع اصلی فقر وچند طرح موضوع فرعی، بعداز مدتها احساسات من رو تحریک کرد. کیارش اسدزاده در فیلم " شکاف " بحث فرزندآوری که اخیرا از سوی حکومت بسیار بران تاکید می شود را بهانه ساخت قرارداده.فیلمی خوب که به نظرم همه مسئولان و زوج های جوان باید آن را ببینند .حرف اصلی فیلم این است که برای آوردن موجودی جدید به این دنیا زن و شوهر باید تمام جوانب امررا بسنجند و بدون فراهم کردن آمادگی روحی ، فکری و پذیرش همیشگی مسئولیت آن چنین جنایتی نکنند.هرچند دلایل مهم دیگری وجود داشته باشد. "آخرین فیلمی که دیدم "مرگ ماهی" سید روح اله حجازی بود. بهترین تعبیر را خود کارگردان پیش از فیلم بیان کرد. فیلمی درباره حس بدی که امروز جایگزین حس خوب زندگی شده است. امروز خودخواهی و فقط به فکر خود بودن در تمام اخلاق ورفتار وکردار مردم جامعه ما در مواجهه با اطرافیان و سایر مردم تقریبا همه گیر شده وحس خوب دوست داشتن یکدیگر و احترام متقابل در حال فراموش شدن است. فکر می کنم این موضوع برای همه ملموسه.

۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

جشنواره: روز اول ودوم وسوم

سه روز اول جشنواره، هشت فیلم دیدم. کیفیت فیلم ها از چند سال گذشته بهتر وبالاتره. بخصوص از نظر فنی و بازیگری. فیلم های عصر یخبندان، ایران برگر، کوچه بی نام، اعترافات ذهن خطرناک من خوب بودند. اما فیلم رخ دیوانه عالی بود. آزادی مشروط بد نبود. از ارغوان خوشم نیومد و تا آمدن احمد افتضاح بود. در کل جشنواره امسال امیدوارکننده است.کی از سورپرایزای جشنواره امسال خواندن آهنگ پایانی فیلم ایران برگر توسط شهرام ناظری روی شعری از سیاوش کسرایی است.




۱۳۹۳ دی ۲۶, جمعه

فراتر از آسیا

ایران 1 - قطر0



بااین نتیجه ضمن صعود ایران به مرحله بعد تیم قطر منتخب جهان هم با این همه خرج وتدارک ودبدبه وکبکبه حذف شد.فارغ از نتیجه وکیفیت بازی و .... آنچه در مورد این بازی میشه گفت کیفیت بالای گل ایران است.گلی در سطح فوتبال روز دنیا. گلی با حضور سه بازیکن بدون هیچ حرکت اضافه و به بهترین شکل :
ابتدا فشار و پرسینگ و توپ گیری عالی آندرانیک تیموریان وپاس او به اشکان دژاگه و سپس بدون هیچ حرکت اضافه، پاس دقیق و بی نقص و بادیدبالا وخوب دژاگه برای سردار آزمون و در نهایت حرکت استثنایی و چرخش زیبا و تکنیکی وضربه دقیق سردار. گل و حرکت منجر به گلی فراتر از ایران و آسیا و در سطح فوتبال روز دنیا. بهترین توصیف هم کیروش در مورد این گل داشت که :
ما گل فوق العاده ای از سوی آزمون در این دیدار شاهد بودیم. چرخش های بازیکنانی مثل او در هنگام ضربه زدن به تیم ما کمک خواهد کرد. آزمون آینده درخشانی در فوتبال خواهد داشت و من او را یکی از بهترین بازیکنانی می دانم که با او کار کرده ام. او مهاجمی در سطح جهانی و مثل رود فان نیستلروی است. من فکر می کنم یکی از بهترین شاگردان بوده که من با آنها کار کرده ام.