چهرشنبه 15بهمن دو فیلم شرفناز و مزارشریف رو دیدم. شرفناز خوشم نیومد. این فیلمو
میشه جزو فیلمهای جشنواره ای با مخاطب خاص دسته بندی کرد. از نظر
فیلمبرداری خیلی خوب بود.
اما مزارشریف فیلمی درباره کشتار ناجوانمردانه دیپلمات های کنسولگری ایران در مزارشریف پس از اشغال این شهر توسط طالبان، با کارگردانی حسن برزیده بود. اواخر فیلم (20 دقیقه آخر) تصویر قطع شد وپس از چند دقیقه مسئولان سینما ونماینده جشنواره اعلام کردند آخر فیلم به دلیل نامعلوم نیست و چیزی برای نمایش نیست. آقای برزیده وتهیه کننده و چند بازیگر فیلم هم در سینما بودند. بعضی از تماشاچیان شروع به اعتراض کردند. خود آقای برزیده هم بلند شد وبا صدای بلند شروع به اعتراض کرد و هم از کیفیت فیلم پخش شده گله کرد وهم نسبت به قطع شدن آن معترض بود. این نحوه توجیه را توهین به شعور مخاطبان دانست. اعتراض او با حمایت مردم همراه شد. تاجایی که اعلام شد پول بلیت به مردم پس داده می شود.
امسال در جشنواره علاوه بر کاخ جشنواره ، عوامل فیلم در بقیه سینما هم حاضر شده وقبل از فیلم صحبت می کنند. حسن برزیده از دلیل ساخت این فیلم گفت و نکته جالبی که بیان کرد این بود که به زوایای این تراژدی پرداخته نشده و کسانی که باعث این اتفاق شدند (مسئولان داخلی ) هنوز مشخص نشده اند وبه اتهامشان مورد رسیدگی قرار نگرفته است.
مسئول مستقیم این اتفاق علاالدین بروجردی بوده که امروز رییس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس است و در پرونده سه هزار میلیاردی هم پایش گیر بود. تعدادی از بهترین افراد این مملکت به دلیل سومدیریت و بد فهمی و عدم تحلیل وتشخیص اوضاع یک نفر از بین رفتند واین فرد نه تنها پوزش نخواسته و محاکمه نشده بلکه به مقام بالاتری رسیده.
محکمه عدل افکار عمومی البته هیچگاه این افراد را فراموش نخواهد کرد.
پنجشنبه و جمعه درجشنواره پنج فیلم دیدم و همگی آنها را پسندیدم. " دوران عاشقی" ساخته علیرضا رییسیان موضوع خیانت درزندگی زناشویی و نحوه مواجه افراد مربوط با دوطرف را دستمایه خود قرار داده بود.فیلمی خوش ساخت ویکدست.
" خداحافظی طولانی " فرزادموتمن ساختاری کلاسیک داشت وآدم را به یاد فیلمهای دهه پنجاه می انداخت.موضوع عشق و اینکه یک فرددربرابر رنج کشیدن معشوقش چکار می کند وبا آن برخورد می کند.بدون قضاوت درباره آن دو برخورد مختلف را نشان می داد. مشکل فیلم ریتم کندش بود. "چهارشنبه19 اریبهشت" اولین فیلم وحید جلیلوند، فیلمی اجتماعی تلخ ، گیرا وشریف بانقش متفاوت نیکی کریمی وبازی عالی بازیگر جدید،سحر احمد پور، باموضوع اصلی فقر وچند طرح موضوع فرعی، بعداز مدتها احساسات من رو تحریک کرد. کیارش اسدزاده در فیلم " شکاف " بحث فرزندآوری که اخیرا از سوی حکومت بسیار بران تاکید می شود را بهانه ساخت قرارداده.فیلمی خوب که به نظرم همه مسئولان و زوج های جوان باید آن را ببینند .حرف اصلی فیلم این است که برای آوردن موجودی جدید به این دنیا زن و شوهر باید تمام جوانب امررا بسنجند و بدون فراهم کردن آمادگی روحی ، فکری و پذیرش همیشگی مسئولیت آن چنین جنایتی نکنند.هرچند دلایل مهم دیگری وجود داشته باشد. "آخرین فیلمی که دیدم "مرگ ماهی" سید روح اله حجازی بود. بهترین تعبیر را خود کارگردان پیش از فیلم بیان کرد. فیلمی درباره حس بدی که امروز جایگزین حس خوب زندگی شده است. امروز خودخواهی و فقط به فکر خود بودن در تمام اخلاق ورفتار وکردار مردم جامعه ما در مواجهه با اطرافیان و سایر مردم تقریبا همه گیر شده وحس خوب دوست داشتن یکدیگر و احترام متقابل در حال فراموش شدن است. فکر می کنم این موضوع برای همه ملموسه.
اما مزارشریف فیلمی درباره کشتار ناجوانمردانه دیپلمات های کنسولگری ایران در مزارشریف پس از اشغال این شهر توسط طالبان، با کارگردانی حسن برزیده بود. اواخر فیلم (20 دقیقه آخر) تصویر قطع شد وپس از چند دقیقه مسئولان سینما ونماینده جشنواره اعلام کردند آخر فیلم به دلیل نامعلوم نیست و چیزی برای نمایش نیست. آقای برزیده وتهیه کننده و چند بازیگر فیلم هم در سینما بودند. بعضی از تماشاچیان شروع به اعتراض کردند. خود آقای برزیده هم بلند شد وبا صدای بلند شروع به اعتراض کرد و هم از کیفیت فیلم پخش شده گله کرد وهم نسبت به قطع شدن آن معترض بود. این نحوه توجیه را توهین به شعور مخاطبان دانست. اعتراض او با حمایت مردم همراه شد. تاجایی که اعلام شد پول بلیت به مردم پس داده می شود.
امسال در جشنواره علاوه بر کاخ جشنواره ، عوامل فیلم در بقیه سینما هم حاضر شده وقبل از فیلم صحبت می کنند. حسن برزیده از دلیل ساخت این فیلم گفت و نکته جالبی که بیان کرد این بود که به زوایای این تراژدی پرداخته نشده و کسانی که باعث این اتفاق شدند (مسئولان داخلی ) هنوز مشخص نشده اند وبه اتهامشان مورد رسیدگی قرار نگرفته است.
مسئول مستقیم این اتفاق علاالدین بروجردی بوده که امروز رییس کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس است و در پرونده سه هزار میلیاردی هم پایش گیر بود. تعدادی از بهترین افراد این مملکت به دلیل سومدیریت و بد فهمی و عدم تحلیل وتشخیص اوضاع یک نفر از بین رفتند واین فرد نه تنها پوزش نخواسته و محاکمه نشده بلکه به مقام بالاتری رسیده.
محکمه عدل افکار عمومی البته هیچگاه این افراد را فراموش نخواهد کرد.
پنجشنبه و جمعه درجشنواره پنج فیلم دیدم و همگی آنها را پسندیدم. " دوران عاشقی" ساخته علیرضا رییسیان موضوع خیانت درزندگی زناشویی و نحوه مواجه افراد مربوط با دوطرف را دستمایه خود قرار داده بود.فیلمی خوش ساخت ویکدست.
" خداحافظی طولانی " فرزادموتمن ساختاری کلاسیک داشت وآدم را به یاد فیلمهای دهه پنجاه می انداخت.موضوع عشق و اینکه یک فرددربرابر رنج کشیدن معشوقش چکار می کند وبا آن برخورد می کند.بدون قضاوت درباره آن دو برخورد مختلف را نشان می داد. مشکل فیلم ریتم کندش بود. "چهارشنبه19 اریبهشت" اولین فیلم وحید جلیلوند، فیلمی اجتماعی تلخ ، گیرا وشریف بانقش متفاوت نیکی کریمی وبازی عالی بازیگر جدید،سحر احمد پور، باموضوع اصلی فقر وچند طرح موضوع فرعی، بعداز مدتها احساسات من رو تحریک کرد. کیارش اسدزاده در فیلم " شکاف " بحث فرزندآوری که اخیرا از سوی حکومت بسیار بران تاکید می شود را بهانه ساخت قرارداده.فیلمی خوب که به نظرم همه مسئولان و زوج های جوان باید آن را ببینند .حرف اصلی فیلم این است که برای آوردن موجودی جدید به این دنیا زن و شوهر باید تمام جوانب امررا بسنجند و بدون فراهم کردن آمادگی روحی ، فکری و پذیرش همیشگی مسئولیت آن چنین جنایتی نکنند.هرچند دلایل مهم دیگری وجود داشته باشد. "آخرین فیلمی که دیدم "مرگ ماهی" سید روح اله حجازی بود. بهترین تعبیر را خود کارگردان پیش از فیلم بیان کرد. فیلمی درباره حس بدی که امروز جایگزین حس خوب زندگی شده است. امروز خودخواهی و فقط به فکر خود بودن در تمام اخلاق ورفتار وکردار مردم جامعه ما در مواجهه با اطرافیان و سایر مردم تقریبا همه گیر شده وحس خوب دوست داشتن یکدیگر و احترام متقابل در حال فراموش شدن است. فکر می کنم این موضوع برای همه ملموسه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر