بسم الله الرحمن الرحیم
ما در این مدت مصیبتها دیدهایم، مصیبتهای بسیار بزرگ و بعضی پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده.
من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.
من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض میکنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض میکنم. من به جوان هایی که پدرانشان را در این مدت از دست دادهاند تسلیت عرض میکنم.
خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبتها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه میگفت و چه میگوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه میگفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهایی که در سن من هستند، میدانند و دیدهاند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند.
پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض میکنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین میکند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.
ما در زمان سابق، فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها میآیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند.
ما فرض میکنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این میشود که – بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکردهاند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.
علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان میگوید که ما نمیخواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمیخواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.
حالا میآییم سراغ دولت هایی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هایی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمانها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال میکنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم میشناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهایی که در مجلس نشستهاند و مال ملت را گرفتهاند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند.
آنهایی هم که در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی که ناشی میشود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلایی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان میگفتند که این سلطنت را ما نمیخواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم میگویند که ما این وکلا را غیرقانونی میدانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی میدانیم، این دولت را غیرقانونی میدانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، میشود که قانونی باشد ما میگوییم که شما غیر قانونی هستید باید بروید.
ما اعلام میکنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی میکند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که میگوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را میدهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال میکنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد میکند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر
من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را میتواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را میتوانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمیتوانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند.
شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما میخواهیم زراعت را، دهقانها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما میخواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسراییل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.
بنابراین کارهایی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمهای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.
این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشائالله است. برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم.
ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما میدانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیدهاند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کردهاند به مملکت ما.
و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم. آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمیتواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناسهای آنها باشند.
این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد میکنیم از دست این، برای این است. خونهای جوانهای ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی میخواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر میتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت میتوانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را میتوانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما میگوییم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه میکنیم.
من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید.
یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که میآورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم میکنند، از این حرفها هم میزنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). میگوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمیشود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما میگوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دستهای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.
ما تا هستیم نمیگذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمیگذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلمهای سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها میخواهند او را برگردانند، بیدار باشید.ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند میکشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جایی که هست، روابط دارند درست میکنند، میخواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود.
ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض میکنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم.
و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصحیتی که میکنم این است که ما میخواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت میکشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، میخواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمیخواهید شما نمیخواهید مستقل باشید
آقای سرلشکر! شما نمیخواهید مستقل باشید، شما میخواهید نوکر باشید من به شما نصحیت میکنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت میگوید بگویید، ما باید مستقل باشیم، ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیایید، ما برای خاطر شما این حرف را میزنیم، شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید (ما میخواهیم مستقل باشیم، ما نمیخواهیم این مستشارها باشند.) ما که این حرف را میزنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوانهای ما را بریزید که چرا میگویید من باید مستقل باشم ما میخواهیم تو آقا باشی.
و اما تشکر میکنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهایی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر میکنیم و به اینهایی که متصل نشدند میگوییم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است.
ما برای شما میگوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما میآییم شما را به دار میزنیم. این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کردهاند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ میکنیم و ما میخواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما میخواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمیخواهیم نظام را به هم بزنیم، ما میخواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
در فاصله سه ماه و نیمه ای که آیت الله خمینی ناگریز به اقامت در دهکده آرام نوفل لوشاتوی فرانسه بود سیلی از روزنامه نگاران و نمایندگان بنگاه های خبری معتبر جهان به سراغش می آمدند تا دیدگاه های وی را درباره چالش برانگیز ترین مسایل مربوط به اداره حکومت جویا شوند.آیت الله خمینی در این مدت با پرسش های متعدد پیرامون شیوه کارکرد جمهوری اسلامی به عنوان بدیل رژیم سلطنت روبرو بود و به پرسش های کلیدی درباره نحوه انتخاب حاکمان،رعایت حقوق بشر،نسبت اسلام و دموکراسی ،وضع زنان و اقلیت ها در جمهوری اسلامی پاسخ می داد.پاسخ های او علاوه بر استوارتر ساختن اراده میلیونها ایرانی در مبارزه علیه حکومت پهلوی طیفی متنوع از احزاب و جریانهای سیاسی را نیز در حمایت از اهداف انقلاب اسلامی بسیج کرد.
الف-شیوه اداره حکومت در جمهوری اسلامی
20 مهر 1357- --(مصاحبه با خبرنگاران بى. بى. سى. و تلويزيون تجارتى بريتانيا در پاريس):حضرت آیت الله، جمهوری اسلامی مورد نظر شما چگونه رژیمی است؟
جواب:جمهورى اسلامى، يك رژيمى است متكى بر آراى عمومى و رفراندم عمومى و قانون اساسىاش قانون اسلام و بايد منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقى ترين قوانين است، و قانون اساسى آن مقدار كه مطابق با اين قانون مترقى است آنها بر جاى خود باقى مىماند و آن مقدار كه مخالف با اين است- به حكم خود قانون اساسى- قانونيت ندارد؛ و بسيارى موادش، موادى بوده است كه با سرنيزه تحميل شده است و آنها بايد ساقط بشود.
10 آبان 1357---(راديو- تلويزيون اتريش):نظرتان درباره تغييرات و تحولات آينده ايران چيست؟
جواب: با قيام انقلابى ملت، شاه خواهد رفت و حكومت دموكراسى و جمهورى اسلامى برقرار مىشود. در اين جمهورى يك مجلس ملى، مركب از منتخبين واقعى مردم، امور مملكت را اداره خواهند كرد. حقوق مردم- خصوصاً اقليتهاى مذهبى- محترم بوده و رعايت خواهد شد. با احترام متقابل نسبت به كشورهاى خارجى عمل مىشود. نه به كسى ظلم مىكنيم و نه زير بار ظلم مىرويم. كشور در حال حاضر ورشكست شده است و همه چيز از بين رفته است. با استقرار جمهورى اسلامى ساختمان واقعى و حقيقى كشور شروع خواهد شد.
10 آبان 1357---( روزنامه انگليسى گاردين):پس از رفتن شاه، در موقع برگشتن به ايران، آيا خود شما رهبر جمهورى اسلامى نخواهيد بود؟
جواب: من خود نمىخواهم حكومت را در دست بگيرم. اما مردم را براى انتخاب حكومت، هدايت خواهم كرد و شرايط آن را به مردم اعلام مىكنم.
16 آبان 1357--- (مجله آلمانى اشپيگل):از گروه كوچك رهبران سياسى كنونى و سودجويان از اين رژيم كه بگذريم، در چه مواردى كشور ايران در آينده با اوضاع امروز تفاوتهايى خواهد داشت؟
جواب:1-رهبرى سياسى از سلطه بيگانه آزاد مىشود، از فساد مالى و سياسى پاك مىشود. 2- اقتصاد كشور از سلطه بيگانه آزاد مىگردد و ديگر برنامههاى اقتصادى، برنامههايى نخواهند بود كه هدفهاى شركتهاى بين المللى را در ايران به اجرا بگذارد. 3- جامعه آينده ما، جامعه آزادى خواهد بود و همه نهادهاى فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت. 4- انسانى كه امروز در نظام پليسى از فعاليتهاى فكرى و آزادى در كار محروم شده است، تمامى اسباب ترقى واقعى و ابتكار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا، جامعه ارزياب و منتقدى خواهد بود كه در آن تمامى مردم در رهبرى امور خويش شركت خواهند جست.
22 آبان 1357---(روزنامه فرانسوى لوموند):حضرت عالى مىفرماييد كه بايستى در ايران، جمهورى اسلامى استقرار پيدا كند و اين براى ما فرانسوىها چندان مفهوم نيست. زيرا كه جمهورى مىتواند بدون پايه مذهبى باشد. نظر شما چيست؟ آيا جمهورى شما بر پايه سوسياليسم است؟ مشروطيت است؟ بر انتخاباتى استوار است؟ دموكراتيك است؟ چگونه است؟
جواب: اما جمهورى، به همان معنايى است كه همه جا جمهورى است. لكن اين جمهورى بر يك قانون اساسىاى متكى است كه قانون اسلام است. اينكه ما جمهورى اسلامى مىگوييم براى اين است كه هم شرايط منتخب و هم احكامى كه در ايران جارى مىشود اينها بر اسلام متكى است، لكن انتخاب با ملت است و طرز جمهورى هم همان جمهورى است كه همه جا هست
آبان 1357---(راسل کر): وضع حقوق بشر در آينده ايران چگونه خواهد بود؟ براى ساواك چه فكرى كردهايد؟
جواب:ساواك، خير؛ لازم نيست. فشار نخواهد بود. ساواك جز ظلم و تعدى و فشار بر ملت نداشته؛ در حكومت اسلامى نخواهد بود. حكومت اسلامى مبنى بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هيچ سازمانى و حكومتى به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نكرده است. آزادى و دموكراسى به تمام معنا در حكومت اسلامى است. شخص اول حكومت اسلامى با آخرين فرد مساوى است در امور.
16 آذر 1357---(روزنامه لوسآنجلس تايمز ):روابط دولت اسلامى حضرت آيت اللَّه با امريكا چگونه خواهد بود؟ آيا شما فروش نفت را به غرب ادامه مىدهيد، و روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟]
جواب: ما با تمام دولتها، در صورتى كه دخالت در امور داخلى ما نكنند و براى ما احترام متقابل قائل باشند، با احترام رفتار مىكنيم و نفت را هم هر كس مشترى است به او مىفروشيم. ما از زيادهروى و غلطرويهايى كه راجع به نفت بوده است و چيزهايى كه خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگيرى مىكنيم، و الّا نفت را مىفروشيم.
19 دى 1357---( روزنامه لوتاكونتينوا): با در نظر گرفتن اينكه هر حكومتى در خود حد اكثر تمركز قدرت را جمع مىكند، چگونه حكومت اسلامى مىتواند وجود داشته باشد و قدرت در آن تمركز نيابد و رابطه مسلط و زير سلطه برقرار نشود؟
جواب:حكومت و زمامدارى در دست فرد يا افراد، وسيله فخر و بزرگى بر ديگران نيست كه از اين مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتى را پايمال كند. هر فردى از افراد ملت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و به او انتقاد كند و او بايد جواب قانعكننده بدهد و در غير اين صورت، اگر بر خلاف وظايف اسلامى خود عمل كرده باشد- خود به خود- از مقام زمامدارى معزول است و ضوابط ديگرى وجود دارد كه اين مشكل را حل مىكند
24 دی 1357---( روزنامه لیبرال):شما مىخواهيد در ايران حكومت اسلامى برقرار كنيد كه تصوير چنين حكومتى براى ما روشن نيست. به طور روشن بگوييد چنين حكومتى چگونه است؟ آيا حكومت نمونهاى به عنوان مثال وجود دارد كه بتوانيد ذكر كنيد؟]
جواب:حكومت اسلامى حكومتىاست كه اولًا صد در صد متكى به آراى ملت باشد؛ به شيوهاى كه هر فرد ايرانى احساس كند كه با رأى خود سرنوشت خود و كشور خود را مىسازد. و چون اكثريت قاطع اين ملت مسلمانند بديهى است كه بايد موازين و قواعد اسلامى در همه زمينهها رعايت شود. كسانى كه سابقه خيانت دارند و بر خلاف معيارهاى اسلامى ثروتاندوزى كردهاند، تجاوز به حقوق ديگران كردهاند، حق دخالت در اين حكومت را ندارند. و ما اميدواريم كه ايران اولين كشورى باشد كه به چنين حكومتى دست مىيابد. حكومتى كه كوچكترين فرد ايرانى بتواند آزادانه و بدون وجود كمترين خطر به بالاترين مقام حكومتى انتقاد كند و از او در مورد اعمالش توضيح بخواهد.
ب-حدود آزادی های اجتماعی
22 مهر 1357---( روزنامه فرانسوى فيگارو):آيا در جمهورى اسلامى براى اقليتهاى مذهبى در ايران كه بسيار زيادند جايى هست؟
جواب: رژيم شاه، با اقليتهاى مذهبى رفتارى بهتر از رفتار با مسلمانان ندارد. ما طبيعتاً نسبت به عقايد مذهبى ديگران، بيشترين احترام را پس از سرنگونى ديكتاتورى و استقرار يك رژيم آزاد مىگذاريم، شرايط حيات براى اكثريت مسلمان و اقليتهاى مذهبى بسيار خوب خواهد شد.
10 آبان 1357---(روزنامه انگليسى گاردين):ايا حضرت آيت اللَّه مىتوانند به طور دقيقتر اين مفهوم را شرح دهند كه آيا زنها قادر خواهند بود به طور آزادانه بين حجاب و لباس غربى حق انتخاب داشته باشند؟ آيا سينماها مىتوانند به وجود خود ادامه دهند؟ اگر آرى، چگونه فيلمها انتخاب خواهند شد؟ آيا مشروبات الكلى ممنوع خواهد شد؟ در آخر آيا ايران، يك عربستان سعودى يا ليبى ديگر خواهد شد؟
جواب:اجراى حدود در اسلام، موكول به تحقق شرايط و مقدمات بسيار است و بايد جهات بسيارى را از روى كمال عدالت و توجه به اينكه اسلام در كليت خود اجرا گردد، در نظر گرفت. اگر اين امور در نظر گرفته شوند، ملاحظه خواهد شد كه مقررات اسلامى كمتر از هر مقررات ديگرى خشونتآميز است. زنان در انتخاب فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازين آزادند. و تجربه كنونى فعاليتهاى ضد رژيم شاه نشان داده است كه زنان بيش از پيش آزادى خود را در پوششى كه اسلام مىگويد يافتهاند. ما با سينماهايى كه برنامههاى آنها فاسدكننده اخلاق جوانان و مخرب فرهنگ اسلامى باشد مخالفيم. اما با برنامههايى كه تربيتكننده و به نفع رشد سالم اخلاقى و علمى جامعه باشد موافق هستيم. مشروبات الكلى و الكليسم و ساير مخدرات كه مضرّ به حال جامعه مىباشند، جلوگيرى خواهد شد. حكومت جمهورى اسلامى مورد نظر ما، با هيچ يك از رژيمهاى مزبور (عربستان سعودى و ليبى) منطبق نخواهد بود.
11 آبان1357---( روزنامه ايتاليايى پائزه سِرا): آيا مىتوانيد مشخصات جمهورى اسلامى را كه در نظر داريد بيان كنيد كه چگونه است؟ در مورد محتواى اجتماعى، سازماندهى سياسى، خصوصاً براى احزاب، سنديكاها و مطبوعات؟
جواب:در جمهورى اسلامى، زمامداران مردم نمىتوانند با سوء استفاده از مقام، ثروتاندوزى كنند و يا در زندگى روزانه امتيازى براى خود قائل شوند. بايد ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعايت كنند و حتى پاسدار آن باشند. دقيقاً بايد به آراى عمومى در همه جا، احترام بگذارند. هيچ گونه تسلط و يا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم، نبايد بپذيرند. مطبوعات در نشر همه حقايق و واقعيات آزادند. هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى كه مصالح مردم را به خطر نيندازند آزادند و اسلام در تمامى اين شئون حد و مرز آن را تعيين كرده است.
19 آبان 1357---( مجله امريكايى نيوزورلدرپورت): مشاركت فعال زنان در انقلاب چه معنايى دارد؟
جواب: زندانهاى شاه از زنان شيردل و شجاع مملو است. در تظاهرات خيابانى زنان ما، بچههاى خردسال خود را به سينه فشرده، بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل، به ميدان مبارزه آمدهاند. جلسات سياسىاى كه زنان در شهرهاى مختلف ايران، برپا مىكنند كم نيست، آنان نقش بسيار ارزندهاى را در مبارزات ما ايفا كردهاند. مادران شجاع فرزندان اسلام، خاطره جانبازى و رشادت زنان قهرمان را در طول تاريخ زنده كردهاند. در چه تاريخى اين چنين زنانى را سراغ داريد و در چه كشورى؟.
8 آذر 1357---(مجله الاقتصاد العربى):در يكى از بيانيههايتان از كارگران ايران خواستهايد كه بدون توجه به وعدههاى رژيم، به اعتصابات خود ادامه دهند. يكى از درخواستهاى مطرح شده، در اين اعتصابات، تشكيل اتحاديههاى آزاد كارگرى است. نظرتان درباره اين اتحاديهها چيست؟ اگر با تشكيل آنها موافقيد، اينها در چارچوب حكومت جمهورى اسلامى مورد پيشنهاد شما، چه نقشى و اهميتى خواهند داشت؟]
جواب: كارگران محروم و متدين ايران كه اكثر آنان همان كشاورزان و زارعين فقير و گرسنه سابقند، حق دارند براى به دست آوردن حقوق حقه خود، به مبارزه ملت از هر طريق ممكن و مشروع بپردازند. و در جمهورى اسلامى، به آنها حق داده مىشود كه به هر شكل ممكن به دور هم جمع شوند و مسائل و مشكلات خود را بررسى كنند و در نتيجه، دولت را در جريان مسائل خود قرار دهند و نيز از حقوق صنفى خود دفاع كنند.
7 دی 1357---( گفتگو با ریچارد کاتم):رفتار شما با اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ اقليتهايى مثل مسلمانان سنى، صوفيها، آشوريان، مسيحيان، ارمنيان، يهوديان و بهاييان. آيا در تحت حكومت اسلامى پيشنهادى شما، يك نفر غير مسلمان ماركسيست- غير از حزب توده- و يا زنان مىتوانند در پستهايى مثل مقامات نظامى يا غير نظامى خدمت كنند؟
جواب: اولًا برادران اهل سنت هر گز از اقليتهاى مذهبى نيستند. و ما بارها گفتهايم كه رفتارمان با اقليتهاى مذهبى بسيار خوب خواهد بود. اسلام آنها را محترم شمرده است. ما به آنان تمام حقوقشان را مىدهيم. آنان حق دارند در مجلس وكيل داشته باشند و آزادند به فعاليتهاى سياسى- اجتماعى بپردازند و آزادانه امور مذهبى خود را انجام دهند. آنان ايرانى هستند و مثل ساير ايرانيان در زير چتر حكومت اسلامى زندگى با امنيت كامل خواهند داشت. در امور نظامى مثل ساير امور، زنان مىتوانند كارهايى را به عهده بگيرند و در صدر اسلام زنان در جبهه بودهاند و آنچه كه مربوط به مجروحين بوده است به عهده آنان گذاشته مىشده است.
18 دی 1357---( روزنامه اکونومیست):آيا شما قصد داريد كه آزادى سخن، آزادى اجتماعات و آزادى مطبوعات و آزادى عبادات را تضمين كنيد؟]
جواب: ما به خواست خداى تعالى در اولين زمان ممكن و لازم برنامههاى خود را اعلام خواهيم نمود. ولى اين بدان معنى نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتورى شاه، اصلى بسازم و على رغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهده دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند؛ ولى من هميشه به وظيفه ارشاد و هدايتم عمل خواهم كرد.
3 بهمن 1357---(روزنامه های اطلاعات و کیهان): چون مرا به عنوان يك زن پذيرفتهايد، اين نشان دهنده اين است كه نهضت ما يك نهضت مترقى است؛ اگر چه ديگران سعى كردند نشان دهند كه عقب مانده است. فكر مىكنيد به نظر شما آيا زنان ما بايد حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلًا چيزى روى سر داشته باشند يا نه؟
جواب: اينكه من شما را پذيرفتهام، من شما را نپذيرفتهام! شما آمدهايد اينجا و من نمىدانستم كه شما مىخواهيد بياييد اينجا! و اين هم دليل بر اين نيست كه اسلام مترقى است كه به مجرد اينكه شما آمديد اينجا، اسلام مترقى است. مترقى هم به اين معنى نيست كه بعضى زنها يا مردهاى ما خيال كردهاند. ترقى به كمالات انسانى و نفسانى است، و با اثر بودن افراد در ملت و مملكت است نه اينكه سينما بروند و دانس بروند. و اينها ترقياتى است كه براى شما درست كردهاند و شما را به عقب راندهاند؛ و بايد بعداً جبران كنيم. شما آزاديد در كارهاى صحيح. در دانشگاه برويد و هر كارى را كه صحيح است بكنيد؛ و همه ملت در اين زمينهها آزادند. اما اگر بخواهند كارى خلاف عفت بكنند و يا مضر به حال ملت- خلاف مليت- بكنند، جلوگيرى مىشود؛ و اين، دليل بر مترقى بودن است.