![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEg_l-6A8IODQGPdogOknTxiyQXvQvkTfqDVbKhyphenhyphenKAO5exbGsPCUy3BfUVxxyJck-6euUsF0_XybcZ0IvhivPIsijr6Woq5xApvCyh-vISJQ30RsevpcmSxQmBlEJfeaEUZ_G5IKUuFoIcDG/s320/mashroteb_%25288%2529.jpg)
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhPwzgjhNJ1APKb6pGQfsSuYzztZxMMnIOf7lbKv_X16pLk2NKnS2WYvkFSYWUGUWzOkLGixpCk06GFJFRNZN5O2dWTQY28liDVqQgzEfD6ucfsxPBCrQplLSIfMW_xlRYK-rJg8hRKYTtH/s320/mashrote%252520banoo%252520%252820%2529.jpg)
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEgfYDs7kI8jrjo5t3LJejnNBonELBnHxi_v0EjsrpW0Gw8CADZSEAreBOLImmaagLRGC_TOP7lDuWRgbP-bGVc7WVfqn2JsYdchO4d5J2luUYCXPHHy6Fi3eDW449t1ypKg1hcchr0YTTFn/s320/56423_375.jpg)
![](https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEiruS8QkHgoobY04q_2a6Z9xEN6yfGCFBzdVI6zCYODI8zhHnwfoHvnez7jWdz48zM7d8rW_djAA7P2YuOvgLqMXX-4ZAtO6tUD0Qmijp6FBhBgaObhAgMS_gaTJc8SJqPQlQWH2AtvQy45/s320/120128180058_pargar_144x81_pic_nocredit.jpg)
تکرار تاریخ همیشه همیشه
دوشنبه شب گذشته رفتم تئاتر شهروتئاتر مشروطه بانو را دیدم.ما ایرانیان مردمان غریبی وانسانهای عجیبی هستیم.پیوسته درحال تکرار خود وتاریخمان هستیم.مستبدین ستمگر، خادمان مستبد که درعصرآزادیخواهی ،آزادیخواه می شوند؛آزادیخواهان سابقی که به خدمت استبداد درآمده اند؛انقلابیونی که به نام حق زندگی! انسان می کشند؛افراد درخدمت مستبد که توبه کرده اند وپس ازخدمت بسیار و ریختن خونهای بیشمار مخالفان حکومت کنون خادم امام حسین وعزاداران حسینی شده اند.
بلافاصله بعدازآمدن به خانه برنامه پرگار بی بی سی رادیدم که درباره رابطه روشنفکران وروحانیان بود.بحث به نقش روشنفکران درانقلاب مشروطه وانقلاب اسلامی رسیدودرد تاریخی عدم مطالعه وآگاهی،بزرگترین مشکل ایرانیان وازجمله روشنفکران عنوان شد.دردی که امروزه باوجود سطح بالای سواد وتحصیلات بین مردم به آن مبتلاییم.آقای دکتر آجودانی مسایلی رادر این مورد مطرح کردند که بسیار دردناک بود.ایشان به نقش وعمل روشنفکران درقدرتمند شدن نهاد دین وروحانیان به عنوان بانیان دین در قبل از انقلاب مشروطه پرداختند.گویی که شاید آنها خود این رانمی خواستند وفقط هدفشان استفاده ازپتانسیل روحانیت برای پیروزی مشروطه بود.امادربزنگاه ایفای نقش تاریخی خود،عقب نشستند وعرصه رابه روحانیان واگذار کردند.
اما درد بدتر ومشکل بزرگتر،عدم درس گرفتن ازتجربه انقلاب مشروطه بود.آقای آجودانی گفتند که روشنفکران مادرزمان انقلاب اسلامی هیچگونه مطالعه ای در باره انقلاب مشروطه وحضور ونقش روحانیون در آن نداشتند؛که اگرداشتند ازآن درس می گرفتند وخود واعتبارشان رادراختیار روحانیون نمی گذاشتندومملکت رادو دستی تقدیم آنها نمی کردند.(نقل به مضمون)
عجیب مردمانی هستیم.!!!!
تئاتری که دیدم با برنامه تلویزیونی قرابت بسیار داشت.داستان فردی درخدمت نظام استبدادی که برای حفظ آن،آزادیخواهان وحق طلبان را قلع وقمع کرده وپس از کنره گیری از قدرت، توبه کرده وکارگاه تولید اسباب تعزیه راه انداخته وبه قول خودش به خدمت امام حسین درآمده بود.مردم هم بسیار به او علاقه داشتند!!!!حال در عهد مشروطه واستبداد صغیر،بازماندگان یکی ازمقتولان سابق به قصد انتقام،اورا مورد بازخواست قرار داده ودردادگاه محلی مورد توافق اورا محکوم می کند.در این میان مباحثی از نوع حکومت موجود وحکومت دلخواه و...مطرح می شود.درپایان به همت آزادیخواهی که سالهاست به خدمت استبداد درآمده بدون هیچ خونریزی شهر به دست مشروطه خواهان می افتد.
در زمان تماشای این نمایش چندین بار به یاد امروز افتادم وشباهت امروز را به آنروزها بسیار دیدم.اما دوجا بی درنگ واختیار نمادهای امروزی برایم تداعی گشت.یکبار آنجا که فردسابق بر این فرمانده قشون وفرماندهنده به ریختن خون آزادیخواهان ،امروز برای پاک کردن خود وفراموشی گذشته وپس توبه،درحال خدمت به امام حسین وعزاداران حسینی است.بی اختیار یاد ثروتمندان تازه به دوران رسیده امروزی افتادم که با هزاردوزوکلک واز راههای نادرست وبااستفاده ازرانت وقدرت به مکنت می رسند وبه جای آن خمس های چندصدمیلیونی می دهند وبه انقلاب کمک می کنند ودست به خیر دارند.به قول متخصصان نوعی پولشویی می کنند.
جای دیگر درانتهای داستان،فردی که بعد متوجه می شویم خود آزادیخواهی بوده که پس از رهایی از مرگ به دست عاملان حکومت ،به خدمت حکومت درآمده وحال فرمانده قشونی است که برای سرکوب مشروطه خواهان به شهر آمدهاست.اماهمین فردکاری می کند که بدون ریختن یک قطره خون مشروطه خواهان برشهرغالب شوندوبه سوی مرکز حرکت نمایند.دراینجاهم بلاتشبیه یاد سیدمحمدخاتمی افتادم وداستان رای دادن اودرانتخابات مجلس نهم.اصلاح طلبی که به گمان هوادارانش به دیکتاتور وحاکمان امروز درجهت استحکام دیکتاتوری کمک کرده است.نمی دانم در آینده چه خواهد شد؟اما شایدهمین کار خاتمی دری به روی ملت گشاید که ازآن بتوان به چیزهای برسند که می خواهند.
به هر روی درد تاریخی این ملت ومملکت،استبداد بوده وهست وبه طرز عجیبی تاریخ درحال تکرارمی باشد.با این تفاوت که حاکمان جدید از تجربیات گذشته به خوبی درس گرفته اند.صدواندی سال گذشته بسیار به هم شباهت دارد ودوره های گوناگون ،مسایل مختلف تکرار شده است.
تنها راه برون رفت از این وضعیت مطالعه وآگاهی از تاریخ ودرس گرفتن ازآن،مطالعه وآگاهی از وضعیت امروز دنیا،والبته ایجاد نهادهای مدنی ورفتن به سوی جامعه مدنی شهروندی است که جز باتلاش وهمت آگاهان کوشندگان راه آزادی میسر نخواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر