روزآخر جشنواره چهار فیلم دیدم.
فیلم بهمن داستان زنی میانسال که در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند به زندگی خود نگاهی دوباره اندازد.فیلم داستان چگونگی واکنش او به سوالهایی است که در ذهنش ایجاد میشود.نقطه قوت فیلم بازی فاطمه معتمدآریا ونقطه ضعفش ریتم کند ویکنواخت فیلم بود.
قول دومین فیلم جشنواره کودک بود که به فجر راه پیدا کرده بود.اصلا خوشم نیامد.
فیلم چاقی اولین ساخته راما قویدل فیلم خوب ودیدنی بود.داستان مردی که ژس از ساله زندگی مشترک تحت تاثیر زنی قرار میگیرد که وارد زندگی اش شده. او در دوراهی سخت عشق جدید وعشق قدیم وخانواده قرار میگیرد ومجبور به انتخاب است. فیلم خوش ساخت است وبازیهای قوی بازیگران ستودنی است.
اما آخرین فیلمی که در جشنواره دیدم من دیه گو مارادونا هستم بهرام توکلی بود. یکی از بهترین فیلمهای جشنواره بود. فیلمی که میتوان تفکر را در پشت آن کاملا احساس کرد.تمام اتفاقات و دیالوگها وشخصیتهای فیلم با اندیشه ساخته وژرداخته شده اند و برای تحلیل فیلم باید لحظه لحظه آن را به دقت دید و تحلیل کرد. به نظرم چندین بار باید این فیلم را دید تا بتوان تصور حداقلی از حرفهای آن داشت. فیلم روابط و اتفاقات بین خانواده دو خواهر یکی درجنوب شهر ودیگری شمال شهر را دستمایه داستان خود قرارداده است.اگر در ایران برگر تمام مسایل کشور مستقیم توسط بازیگران ادا می شود فیلم من دیه گو........ هستم به شکل کاملا نمادین و درپرده تمام مشکلات و افراد جامعه را به تصویر می کشد.
درمورد جوایز هم به نظرم خوب بود فقط اگر جای جایزه های بهترین کارگردانی عوض می شد و سیمرغ به بهرام توکلی می رسید بهتر بود.
جشنواره امسال هم تمام شد.جشنواره با فیلمهای عموما متوسط رو به بالا و چند فیلم ضعیف وچند فیلم خوب و دو فیلم عالی رخ دیوانه ومن دیه گو مارادونا هستم. امید که دلواپسان دیگر نتوانند جلوی فرهنگ وهنر و متفکران کشور رابگیرند.