بابک قربانی

درهیاهو و بلبشوی مرگ و میر چند روزاخیر،جوان کشتی گیری که می توانست سالهای سال برای ایران افتخار بیافریند در گوشه تنهایی وفراموشی زندان خودکشی کرد.دو جوانی که رقیب هم بودند به دلیل مدیریت نادرست مسئولان هردو سوختند.بابک قربانی وامیرعلی اکبری.به جای مدیریت وراهنمایی درست، چنان حساسیتی برایشان راه انداختند که هردورا به دوپینگ کشاندند.پس از محرومیت امیرعلی اکبری بازهم دچار همین بلا شد ومحرومیت مادام العمر نصیبش گردید و بابک قربانی مرتکب قتل شدو در زندان و زیر تیغ، توان مقاومت و امید از کف دادو خود راکشت.حیف و صد حیف که چه راحت استعدادها و سرمایه های اصلی مملکت را می سوزانیم ومی سوزانند.

سرطان

سرطان و سرطان وسرطان.........
این چندروز تعدادی از بهترین جوانان این مملکت به دلیل سرطان درگذشتند.
دلیل افزایش آمار سرطان چیست؟سن ابتلا چراپایین آمده است؟
زندگی مدرن با پیشرفت علم وبالا رفتن سواد وفرهنگ قاعدتا باید آمار کاهشی باشد؟
عوامل افزایش این بیماری در ایران چیست؟
سبک زندگی؟عدم رعایت مسایل مربوط به سلامت وبهداشت جامعه؟
عدم آموزش در سطح مدارس ودانشگاهها و عدم توجه به ریشه مشکلات در منابر عمومی وصدا وسیما چقدر در این افزایش موثر است؟اصلا وظیفه کیست؟مردم و حکومت چقدر نقش دارند وچقدر به وظایف خود عمل می کنند؟
حکومت جمهوری اسلامی چقدر در شیوع این درد بی درمان مقصر است؟
بنزین آلوده و پارازیت هایی که روز به روز بیشتر و بیشتر می شوند چقدر در گسترش سرطان تاثیر دارند؟
جنایت فقط اعمال لخت داعش است؟
مرگ خاموش جوانان این سرزمین چه نام دارد؟

افیون انسانها

هفته گذشته توام باخبرهایی بد بود که مرانیز بسیارآزارداد.بدترین ودردآورترین خبرهفته بی گمان ماجرای اسیدپاشی اصفهان بود.وضعیت مصدومان نیزبسیار دردناک ودرک حال آنها بسیار سخت است.یک لحظه خودرا جای آنها فرض نمایید. چگونه یک انسان می تواند درحق همنوع خود چنین رفتاری کند؟!!!!!!!!!! یک گزارش هم از ماجرای جهادنکاح دیدم وداستان فتوای عالم!!!!ومفتی عربستانی که بعداز درآمدن بوی گنداین فتوا آن راتکذیب کرد.دراین گزارش زنانی از نحوه حضور در کنار مجاهدان اسلام وبرنامه اجرایی جهاد نکاح میگویند واینکه چگونه هر شب به آنهاسرویس می دهند.فاحشگی داعشی.داستانی که دود ازکله آدم بلندمی کند. دیروز هم کلیپی دیدم از اجرای قانون خدا وحداسلامی در منطقه ای تحت کنترل داعش در نزدیکی حلب سوریه.قبلا چند مورد اجرای حدومجازات اسلامی از داعش شامل شلاق وگردن زدن دیده بودم(البته تاقبل از اجرای حکم چون دیدن کشتن انسان دیگر ،آن هم به این شکل فجیع برایم ناممکن است وحالم را بد می کند.) اما این یکی واقعا نوبر بود.فرد مسئول ابتدا حکم را برای محکوم بازگو میکند.سپس پدر محکوم بابیرحمی تمام دربرابر التماسهای او،بانفرین کردن فرزند حکم راتایید میکند. خود پدر مقدمات اجرای حکم را فراهم می نماید.محکوم زنی است که چند سال از شوهر خود بی خبر بوده است وبعد از سه سال بی خبری با فرد دیگری رابطه برقرار کرده وبعد از لو رفتن ماجرا حکم سنگسار او توسط داعش صادر شده است. پدر چاله را میکند ودختر که چادر به سر دارد راباطناب درچادر خود می بندد وداخل چاله می اندازد وخود اولین سنگ را به او می زندو سپس سنگهای بعدی وباقی ماجرا.مسئول اجرای حکم قبل از اجرای آن،کلی آیه وروایت رو به دوربین می خواند ونکات ایمنی را برای بینندگان بیان می نماید.قبلادر فیلم سنگسار ثریا میم، باجزییات صحنه سنگسار به تصویر کشیده شده درفیلم رادیده بودم اما در این کلیپ ،صحنه واقعی سنگسار غیرقابل درک وبیان است. این چندمورد فجیع یک پیام آشکار دردل خود دارند که ((دین افیون توده ها وملتها وحکومتهاست.))
امروز دیدن چند کلیپ وفیلم از چند کنسرت موسیقی از سیما بینا وگروه کامکارها و استاد شجریان ،اما حالم را قدری از آن بدی خارج کرد وزیبایی های این دنیا را به یادم آورد. بنظرم موسیقی بهترین تسکین حال بد است و به آدم انرژی مثبت می دهد.حداقل برای من اینگونه بوده ومی باشد.آخر اینکه ای کاش همه از تاریخ درس می گرفتند ودر پندار وگفتار وکردار خود درنگی می کردند و دراین باره چه زیبا خاقانی گفته است :
هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان
ایوان مداین را آیینه عبرت دان

آرایش غلیظ

آرایش غلیظ آخرین محصول همکاری حمید نعمت اله و هادی مقدم دوست، فیلمی شاد وپرانرژی همراه با فانتزی مرد برقی ، به زیبایی پدیده نامردی وخیانت درجامعه امروز را به تصویر می کشد.
نعمت اله درباره دلیل ساخت این فیلم می گوید: درچند سال گذشته ساخت فیلمهای راکد و آرام و غمگین وپردرد زیاد شده بود. خواستم فیلم خلاف این جو بسازم.فیلمی پرانرژی،پرلوکیشن وجاده ای وشاد.
آرایش غلیظ مانند دو فیلم قبلی نعمت اله دیدنی والبته پراز حرف ونکته اجتماعی است.حیف که اینگونه افرادی که حرف برای گفتن دارندو توانایی بیان دردها با زبانی تاثیرگذار و قابل دیدن، زیاد فیلم نمی سازند یا نمی گذارند .....
آرایش غلیظ حکایت اضمحلال اخلاق، رواج دروغ ونامردی وخیانت وسواستفاده از سادگی واحساسات دیگران، خودخواهی وکلاه برداری وکلاه گذاری، به حاشیه رفتن و ضربه خوردن سادگی وصداقت واعتماد است. داستانی جوانانی که پیوسته دنبال نشئه جاتند و در فکر ماده مخدر قویتری که لختی از این دنیای تاریک و نامرد وبی آینده وبدون دورنمای روشن جدا شوند و رها و آزاد از همه چیز در فضا سیر کنند. روایت دوره ای که برجامعه ایران و جوانان این سرزمین رفته ومی رود.اما این همه در فضایی شاد و فانتزی و پرانرژی نشان داده می شود و بیننده آن را پس نمی زند. بدیهی است اشکالتی هم در فیلم هست، ازجمله پایان بندی سفارشی و زیاده روی هایی در نمایش بعضی چیزها. ولی آرایش غلیظ را باید دید و ازفیلمی خوش ساخت لذت برد وحتما به آنچه می گوید فکر کرد.
امید که حمیت نعمت اله وافراد کاربلدی چون او بیشتر کار کنند وفیلم بسازند وحرف بزنند تابی سوادان پرحرف کمتر مجال عرضه اندام پیدا کنند.

فرصت تاریخی

مذاکرات ایران و1+5 هفته آینده از سرگرفته می شود. دورقبلی مذاکرات درنیویورک ودرحاشیه مجمع عمومی سازمان ملل بدون نتیجه پایان یافت.طبق توافق قبلی تا 24نوامبر تکلیف مذاکرات باید روشن شود.

باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده درسخنرانی سازمان ملل خود، مذاکرات هسته ای ایران وکشورهای 1+5 را بهترین والبته آخرین فرصت برای دولت ومردم ایران دانست و حسن روحانی، رییس جمهور ایران نیز همین عبارت را البته برای طرف مقابل بکاربرد و این مذاکرات را آخرین فرصت کشورهای غربی جهت تعامل با ایران دانست.

اما من معتقدم این مذاکرات فرصتی تاریخی برای هردو طرف مذاکره است. هم برای ایران و هم برای آمریکا.

به نظرم رییس جمهور روحانی برسرمهمترین و حساس ترین پیچ تاریخی ایران قرار گرفته است. یک طرف تعامل باجهان است

وحرکت روبه جلو وپیشرفتی که حق مردم ایران است. طرف دیگر قابل وعدم به نتیجه رسیدن می باشدورفتن به سمت تاریکی وناکجاآبادی که چیزی جز عقب گرد وپسرفت بیشتر برای آن متصور نمی توان بود.

دولت یازدهم، دولت اعتدال (معنی این عبارت را اصلا نمی توانم در اینجا درک کنم.) برآیند و نتیجه تمام تفکرات ، جناح ها و

دسته بندی های سیاسی جمهوری اسلامی است. پشت سر این دولت سالهاتجربه تلخ وشیرین از حضور افراد و فکرهای مختلف در دولتهای پیشین است که می نواند بهترین راهنمای عمل آن باشد.

رییس جمهور روحانی جایی قرار گرفته که با یک تصمیم درست می تواند نامی ماندگاردر تاریخ ایران زمین شود که سالهای سال از او وتصمیمش برای جلو رفتن این سرزمین به نیکی یاد گردد.؛باوجود تمام سوابق وعملکرد خوب وبد پیشین.

نمونه ای مانند این درتاریخ ایران شاید احمد قوام نخست وزیر دوره شاهنشاهی باشد. سیاستمداری کهنه کار که درمیان مردم

شاید کمتر به نیکنامی شهره بود. اما در بزنگاهی تاریخی، بایک تصمیم مهم وعملکردی چشمگیر، باوجود مخالفتها وتردیدهای

بسیار دلواپسان منفعت طلب، اجازه تجزیه ایران و جدا شدن آذربایجان توسط شوروی را پس از جنگ دوم جهانی نداد.

این باعث شد تا نام احمد قوام با وجود سوابق عملکرد بد و خوبش در تاریخ ایران ماندگار شود. به خاطر گرفتن تصمیم درست ومهم در زمان حساس و عمل به آن با پشتکار مثال زدنی با وجود فشار زیاد مخالفان .

به نظرم امروز دکتر روحانی، بلا تشبیه، درچنین موقعیتی قرار گرفته است. جایی که باید خود را نشان دهد. روحانی قبل از حضوردر عرصه انتخابات وباتجربه ای که در حکومت داشت ازتمام محدودیت ها و نهادها و فشارهای قانونی و فراقانونی و غیرقانونی آگاه بود و باوجود همه آنه قول داد و ازحل مشکلات گفت. امروز زمان عمل به وعده و وفای به عهد است. هنگام تصمیم گیری.

زمان روشن کردن مواضع در برابر مخالفان ومنتقدان و صاحبان نفوذ درحاکمیت است. حمایت از منافع ملی یا تسلیم در برابر

مصلحت گروهی کوچک قدرتمند در نهادهای قدرت.

احمدی نژاد باتمام ندانم کاری ها و خدمت و خیانت های دانسته وندانسته اش در حق مردم و کشور، یک چیز را ثابت کرد و آن

اینکه رییس جمهور می تواند تدارکاتچی نباشد، اگر بخواهد. می تواند ایده هایش را محقق کند، اگر تکلیفش را با اقلیت حاکم

ذی نفوذ وذی قدرت روشن نماید. چراکه رییس جمهور در پشت سر خود، حامیان وعقبه اجتماعی دارد که او را انتخاب کردند

تا به آنچه که دوست دارند ودر حرفهای رییس جمهور یافتند برسند. باوجود همه فشارهایی که براو وارد خواهد شد.

اکنون بردکتر حسن روحانی است که نشان دهدرییس جمهور مردم است وبا حمایت وخواست کسانی که انتخابش کردند، باعلم  

به مقاومت ومخالفت دلواپسان ، تصمیم نهایی را بگیرد. زمان برای او کم است. می تواند باتکیه بر قدرت جمهور مردم، راه تعامل بادنیا را انتخاب نماید وتکلیف خود را با مخالفان داخلی یکسره کند وباز هم ایران ومردمش را به سطح اول دنیا برگرداند ویا اینکه در برابر  فشار عده ای کوچک که منافع ومصالحشان در تحریم و تقابل و جنگ و دروغ و عقب ماندگی است تسلیم شود.

باشد که رستگار شود.

ضایع کردن کارخوب

برنامه این هفته نود (24شهریور93)بازهم بیادماندنی شد.حرفهای ناگفته وناشنیده ای زده شد. پشت پرده هایی روشدوالبته مایلی کهنی که یه بار دیگه ادبیات 8 ساله دولتمردان سابق را یادآوری کردو....
اما یه نکته :
به نظر من علی دایی مربی خوبی ازلحاظ فنی نیست ودیر یا زود در پرسپولیس به بن بست می رسید وکنار میرفت.اما نوع برخوردبا او واخراجش ،همه چیز رو برعکس کرد.یک کار درست را اگر بد اجرا کنی نتیجه معکوس دارد.اینجا هم چنین شد. دلیلش هم چیزی جز حضور انسانهای اشتباهی و غیر متخصص نیست که بارانت ولابی وپول وارد این وادی میشوند و قدرت تحلیل عملکردشان را ندارند.نمیفهمم با این نوع عملکرد چگونه درکارشان موفقند.البته این نشانه ای از وضعیت بغرنج بازار کار کشور وخالی شدن آن از درستکاران اصیل کاربلد است.خودم به عینه درکار قبلیم اینودیدم.کی بازار کار و ورزش و فوتبال و دو تیم پرطرفدار از این ادمها راحت میشوند؟؟؟؟؟؟

شهر موشها

شهر موشها2 رودیدم.فیلمی دیدنی ونوستالژیک.بااینکه روایت وداستان ساده ای برای قشر کودک داشت اما رگه هایی از سیاست ووضعیت جامعه امروز ایران رو میشد ازش درک کرد. مخصوصا تاکیدی که درجاهای مختلف فیلم به شکلهای متفاوت روی جنگ سالها پیش موشها با دشمن میکرد.نکته جالب فیلم هم آزادی ظاهری زنان وحتی خوانندگی آنان بود.